حتما این روزها واژه "استارتاپ" یا معادل فارسی اون یعنی "کسب و کار نوپا" رو زیاد شنیدین

اما استارتاپ چی هست؟

به زبان خیلی ساده و غیر تخصصی براتون توضیح میدم

استارتاپ یه کسب و کار نوپا(جدید) است که بر اساس یک ایده نو شکل گرفته و قصد داره یک مساله یا نیاز رو با یه روش خلاقانه و ابتکاری حل بکنه،معمولا این راه حل با کمک فناوری کار میکنه.

بزارید یه مثال بزنم براتون:

پیدا کردن وسیله مناسب برای جابجایی از قرنها پیش یک مساله مهم بوده،کسی میخواد از نقطه A به نقطه B بره خوب این یک مساله است،راه حلهاش چیه؟

ممکنه پیاده بره،با اسب بره،با دوچرخه،با اسکیت،با موتور،با ماشین،با مترو،با اتوبوس،با آژانس و.......

خوب یه آدم خوشفکری پیدا شد یه راه حل جدید پیشنهاد داد،چطوری؟گفت اکثر مردم گوشی هوشمند دارند هم مسافرها و هم راننده ها ،گوشیهای هوشمند هم مجهز به فناوری location هستند،پس اگر یک برنامه کاربردی(اپلیکیشن) باشه که از طریق location مسافر رو به نزدیکترین راننده متصل کنه میشه این مشکل رو به روش جدیدی حل کرد.

اینطوری بود که ایده استارتاپ تاکسی اینترنتی اوبر(uber) شکل گرفت و الان تقریبا توی تمام کشورهای دنیا یا خود اوبر داره کار میکنه یا کپی های اون مثل اسنپ و تپسی و... در ایران.

بنابراین استارتاپها مساله جدیدی کشف نمیکنن بلکه راه حل جدیدی پیدا میکنن.در واقع یه مساله یا نیاز قدیمی رو با یه راه حل جدید رفع میکنن.

"اریک ریس" میگه:استارتاپ بنگاهی است انسانی که برای ارایه یک محصول(کالا یا خدمت) جدید در شرایط عدم قطعیت بالا طراحی شده است.

استارتاپها معمولا توسط یک تیم(بنگاه انسانی در تعریف بالا) راه اندازی میشن و منظور از شرایط عدم قطعیت هم اینه که چون محصول و راه حل شما جدیده و تاحالا امتحان نشده شما واکنش مردم و مشتریهاتون رو نمیدونید،عکس العمل رقبا ،دولت،نهادهای قانونی و ...... هیچی معلوم نیست،شما نمیدونید اصلا ایده شما کار میکنه یا نه،چه کسانی مشتری شما هستند؟راه حل شما برای مردم چقدر ارزش داره و هزاران نکته مبهم دیگه....

در واقع راه اندازی استارتاپ مثل رفتن به قعر یک جنگل بزرگه که تاحالا کسی نرفته،اونجا هیچی قطعی نیست ،نمیدونید پوشش گیاهی اونجا چیه؟چه حیواناتی اونجا زندگی میکنن؟آب شیرین اونجا هست؟چه چیزی باید با خودتون ببرید؟و......جواب همه این سوالات رو باید حدس بزنید و بر اساس حدسیات برید توی جنگل!!!

استارتاپ هم دقیقا همینه شما بر اساس فرضیات کار خودتون رو شروع میکنید..... 

حالا چرا استارتاپ اینقدر سر زبونها افتاده؟

جالبه بدونید ما جزو آخرین کشورهای دنیا هستیم که وارد قطار سریع السیر استارتاپها شدیم یعنی تقریبا جزو واگنهای آخریم و اکثر استارتاپهای موفق توی کشور ما کپی از یه نمونه موفق خارجی هستند مثل اسنپ،دیوار،دیجی کالا،تخفیفان و .......که لزوما کپی چیز بدی هم نیست اتفاقا کپی میتونه خیلی هوشمندانه باشه

استارتاپها به خاطر ماهیت خلاقانه، استفاده از تکنولوژیهای نو  و رشد سریعی که دارند کم کم جهان رو تسخیر میکنن،استارتاپها میتونن مسیر صد ساله یه کسب و کار سنتی رو توی کمتر از ده سال طی کنن و هین دلیل سر زبون افتادن اونهاست

یه ویژگی دیگه استارتاپ اینه که با سرمایه خیلی کم میشه شروع کرد 

اما اما......درصد بالایی از استارتاپها(حدود 85 تا 90 درصد) شکست میخورند

اصول راه اندازی استارتاپ با کسب و کارهای سنتی از زمین تا آسمون متفاوته

خوب تقریبا تمام ما یه سری ایده تو ذهنمون داریم ،چطوری میتونیم ایده مون رو به استارتاپ تبدیل کنیم؟

چطور تیم تشکیل بدیم؟

از کجا باید شروع کنیم؟ایده چقدر مهمه؟اصلا ایده من بدرد میخوره؟

چقدر پول لازم دارم؟

و ده ها سوال دیگه......

کتابها و مقالات زیادی وجود داره که با خوندن اونها میتونید جواب تمام این سوالاتون رو پیدا کنید

پیشنهاد میکنم کتاب "نوپای ناب" نوشته "اریک ریس" رو حتما مطالعه کنید

اگه دوست دارید بیشتر با استارتاپها و نکات مهم راه اندازی اونها آشنا بشین می تونید توی کارگاه یک روزه "اصول راه اندازی کسب و کارهای اینترنتی" که توی مدرسه کسب و کار نیایش برگزار میشه شرکت کنید و گواهینامه مورد تایید وزارت علوم هم دریافت کنید

این کارگاه رو خودم (محسن دهقانیان) ارایه میدم 

خوب چطور بود؟من توی این چند پاراگراف سعی کردم به زبان خیلی ساده استارتاپ رو توضیح بدم

                                                                                                                    با آرزوی موفقیت

                                                                                                                    محسن دهقانیان

                                                                                                                     تیر ماه  1399